چشمم به در ماند تمام دقیقه ها نه ساعت ها نه اصلا روزها چشم به در دوختم تا آنجا که چیزی جز در نمی دیدم بعضی وقتها حس می کنم دستگیره در تکان می خورد اما فقط حسش می کنم چیزی اتفاق نمی افتد فقط کور سویی از امید بود که در دلم نشست هی امیدی واهی پوچ ولی من هنوز هم امید دارم به قول شاعر تو را من چشم در راهم تنها 01.09.1402 برای منی...
برچسب : نویسنده : kelketanhayi بازدید : 22
انگار تمام ارکستر ها
شروع به نواختند کردند
نمی دانم چه
فقط می دانم
از وقتی دور شدی
صدای قدم هایت
شبیه تمام ساز های ارکسترهای دنیا بود
که داشتند موسیقی متن آخر فیلم زندگی
مرا
می نواختند
چون
به وقت رفتنت
من تمام شدم
تنها ۱۴۰۲.۰۸.۲۵
برای منی...برچسب : نویسنده : kelketanhayi بازدید : 76
یک جام شراب
از نوع تلخ
یک بسته سیگار
آن هم تلخ
یک ظرف خاطرات
مگر می شود خاطراتت شیرین نباشد
به به
چه سور و ساتی دارم من
امشب
خودم تنها
نه
یادت همیشه کنارم هست
مینوشم به سلامتی تو
تو می نوشی به امید فراموشی من
حال
ببین
کدام قشنگ تر است
سلامتی تو
یا
فراموشی من
۱۴۰۲.۰۸.۲۳ تنها
برای منی...برچسب : نویسنده : kelketanhayi بازدید : 61
گویند مستی هم درد مرا دوا نمیکند
اما
دروغ است
مستی
یک نخ سیگار
یاد تو
به چه میکند
با حال من
آنقدر زیبا میشود
که به قول شاعر
به هرجا بنگرم
گویی تو بینم
اما
حیف
که بعد از چند ساعت
تمام می شود
تنها 19.08.1402
برای منی...برچسب : نویسنده : kelketanhayi بازدید : 66
یک روزی
توی همین دنیا
زیر سقف آبی آسمان
یک کسی
یه روزی
یه جایی
دستشو گذاشت
تو دستم
برای با من بودن
با من زندگی کردن
چقدر قشنگ بود نگاهاش
چقدر زیبا حرف میزد
چقدر زیبا بود
بود
بود
بود
اما….
رویای شیرین با تو بودن بود
وتمام…..
تنها ۱۴۰۱.۰۵.۲۲. ۰۰:۳۰
برای منی...برچسب : نویسنده : kelketanhayi بازدید : 53
برچسب : نویسنده : kelketanhayi بازدید : 50
راستی دفتر خاطراتم را نمیتوانم ورق بزنم گویی نگاهت جا مانده هنوز بین صفحه ای از خاطراتم تنها ۱۴۰۱.۰۵.۲۲. ۰۱:۰۵ برای منی...
برچسب : نویسنده : kelketanhayi بازدید : 51
" />گاهی اوقات
چشمهایت
زبانت
حتی چشم هایت هم انگار دروغ میگویند
اما...
قلبت با هر تپش حقیقتی تلخ میگوید
که من سر تا پا گوش میشوم تا حقیقت را از قلبت بشنوم
حقیقتی تلخ به طمع گس دوست داشتن
تنها 01.05.1400
[ جمعه یکم مرداد ۱۴۰۰ ] [ 22:9 ] [ یاشار سلمانی ( تنها ) ] [ ]
برای منی...برچسب : نویسنده : kelketanhayi بازدید : 77
شبهایی، که بدون تو صبح شد
روزهایی، که با یاد تو شب شد
نگاهی، که در هرجا به دنبال تو بود
درست زمانی که رفتی شکست
دلی که برایت می تپید
یادت، مثل خوره به جانم افتاده
در هر جایی از این دنبا با تو خاطره ای دارم
از همه کس حال تورا میپرسم
ولی تو
انگار نه انگار
دلی برایت می تپد
در هر تپشش میگوید
تو...
تنها
برای منی...برچسب : نویسنده : kelketanhayi بازدید : 70
باز دوباره
دفتر خاطراتم را باز کردم
چه خاطراتی
چه آرزوهایی
چه قول و قراری
چه عاشقانه هایی
اما چه میتوان کرد
عکس هایت را ببینم و باز افسوس بکشم
از نبودت
از جدایی
از خاطراتی هیچ وقت فراموش نمیشود
از آرزوهایی که هیچ وقت به سرانجام نرسید
دوباره تو
دوباره نبودت
دوباره و دوباره تو
بس است
بگذار آرام بمانم
خسته شدم
آنقدر به همه گفتم
شادم، خوبم، هیچ مشکلی ندارم
بگذار زندگی کنم
تنها
برای منی...برچسب : نویسنده : kelketanhayi بازدید : 63